-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:4882 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:2

در گـوشـه و كـنار افرادي هستند كه مساله تقليد در احكام را انكار مي كنند ومنطق آنها اين است كه همه موظفند كه در مسائل ديني تحقيق كنند و مسائل مذهبي رابدون استثناء از قرآن و سـايـر مـنـابـع اسلامي استفاده نمايند ; زيرا اولا : قرآن با هرگونه تقليد مبارزه پي گير دارد و پيوسته از پيرويهاي نسنجيده انتقاد مي كند . ثانيا : تقليد يك نوع تبعيت بدون دليل است و عقل و منطق پيروي بدون دليل رانمي پذيرد . ثالثا : تقليد مايه پراكندگي صفوف مسلمانان است , زيرا مراجع تقليد غالبا متعددبوده و آراي آنها در همه مسائل يكسان نيست .
بـه عـقـيـده ما سرچشمه تمام اين ايرادها يك چيز بيش نيست و آن اين كه : كلمه تقليددو معني دارد , يك معني معمولي كه در عرف عام فهميده مي شود و لفظ تقليد درمكالمات روز مره در آن به كار مي رود و يك معني علمي كه در كتابهاي فقهي و اصولي از آن بحث مي گردد . تـمـام ايـن ايرادهايي كه كرده اند و مي كنند , همه متوجه معني اول است و معني دوم هيچ گونه ارتباطي با معني اول ندارد . تـوضـيح اين كه : در گفتار روزانه به كارهاي بي رويه افرادي كه چشم و گوش بسته سر ديگران مي افتند و اعمال نادرست آنها را تكرار مي كنند تقليد گفته مي شود . اين گونه پيروي كور كورانه افراد بي خبر از بي خبراني همانند خود , بطور قطع عملي است بسيار زشـت و زنـنده , نه با منطق سازگار است و نه با روح تعليمات اسلام ; و هيچ آدم با شخصيت و با فـكـري حـاضر نمي شود كه چشم و گوش بسته دنبال اين و آن بيفتد و هر عمل بي رويه اي را كه ديگران انجام مي دهند , او نيز انجام دهد . اين همان تقليد است كه بت پرستان براي توجيه اعمال خود به آن متوسل مي شدند ومي گفتند : آيين بت پرستي آيين نياكان ماست و ما حاضر نيستيم كه از پيروي آنان چشم بپوشيم . قرآن مجيد منطق آنان را در آيه زير يادآوري مي كند و از آنان چنين نقل مي نمايد : انا وجدنا آبائنا علي امه و انا علي آثارهم مقتدون ; ما پدران خود را برآييني يافتيم و به آثار آنان اقتدا مي كنيم . (1) آنان در اين كار احمقانه ( سجده در مقابل سنگ و چوب بي ارزش ) روي اعمال ابلهانه نياكان خود تكيه مي كردندو چشم و گوش بسته , از آيين خرافي آنان پيروي مي نمودند . اين همان تقليدي است كه سرچشمه توسعه بسياري از مفاسد اجتماعي و چشم هم چشمي هاو مد پرستي ها و آلودگيهاست . اين همان تقليدي است كه در شعر مولوي به آن اشاره شده است : خلق را تقليدشان بر باد داد 000 . هـمـان طوري كه گفتيم تمامي حملاتي كه افراد بي اطلاع به مساله تقليد دارند ,روي همين معني است . ولـي تـقـليد در اصطلاح علمي , مفهومي كاملا جدا از اين مفهوم دارد و مي توان آن را در جمله مراجعه افراد غير متخصص به افراد متخصص , درمسائل تخصصي خلاصه نمود . يـعـنـي در تـمـام مـسـائل علمي كه نياز به تخصص هايي دارد و آگاهي بر آن در گرو مطالعه و بررسيهاي ساليان دراز است , افرادي كه وارد به آن رشته نيستند - به هنگام نياز - به دانشمندان و صاحبنظران و متفكران مورد اعتماد مراجعه كنند و از افكارآنان استفاده بنمايند . ايـن مـعـنا از تقليد كه در كتب علمي به آن اشاره شده است و گاهي از آن به مراجعه غير عالم به عـالم تعبير مي شود , اساس زندگي بشر در تمام مسائل صنعتي و كشاورزي و پزشكي و امثال آن است . اگر يك روز اين موضوع از زندگي بشر برداشته شود , يعني هيچ بيماري به پزشكي مراجعه نكند , هـيـچ انـسـانـي بـه مـعمار و مهندس رجوع ننمايد , هيچ فردي در مسائل حقوقي با حقوقدانان مـشـورت نـكـنـد و هـيـچ كس به هيچ كارشناس و ميكانيك و متخصصي درمسائل گوناگون بازگشت ننمايد , تمام زندگي اجتماعي فرو مي ريزد و هرج و مرج درتمام شوون آشكار مي شود . مسائل ديني از اين قانون مستثنا نيست ; البته در اصول عقايد ديني - يعني شناختن خدا و پيامبر و جـانـشينان او و روز رستاخيز - همه مردم بايد تحقيق كنند و تحقيق در اين مسائل , كار مشكل و پـيـچيده اي نيست و هر كس مي تواند اين چند اصل را بادليل و منطق به فراخور فهم و معلومات خود دريابد . ولي در مسائل مربوط به احكام اسلامي در باب عبادات , معاملات , سياسات اسلامي , احكام مربوط بـه فـرد و خـانـه واجـتـمـاع , نـمـاز , روزه , جـهـاد , ديـات , حدود , قصاص , ازدواج و طلاق و هـزاران مـسـائل مـخـتـلـف و مربوط به قسمتهاي زندگي انسانها , هرگز همه افراد نمي توانند شـخـصاتخصص پيدا كنند و احكام را از منابع ديني - قرآن , حديث , دليل عقل و اجماع -استفاده نمايند . بـنـابـر ايـن , ناچارند درباره اين گونه مسائل به دانشمندان و صاحبنظران دلسوز ومورد اعتماد مـراجـعـه نـمـايند ; دانشمنداني كه ساليان دراز در مسائل اسلامي زحمت كشيده اند و به كتاب آسماني و سنت پيامبر و احاديث جانشينان او آشنايي كامل دارند . با توجه به اين بيان , كاملا روشن مي شود كه اين گونه مراجعه به دانشمندان ,پيروي بدون دليل نيست بلكه اين پيروي و اقتباس , پيوسته آميخته با يك دليل عقلي و منطقي است و آن اين كه نـظـريه شخص عالم و دانشمند و متخصص - بخصوص در حالي كه بي نظر هم باشد - به حقيقت بـسـيـار نـزديـكتر است و غالبا از حقيقت جدانيست و اگر هم در آن اشتباه باشد , اشتباهات او مـحدود است , در حالي كه اگرشخص بي اطلاع بخواهد به ميل و عقيده شخصي خود كار كند , اعمال او سرتاسر اشتباه خواهد بود . مـثـلا , اگـر انـسان هنگام بيماري به پزشك مراجعه كند نسخه مي گيرد , البته ممكن است كه پـزشـك اشـتـبـاه كـند ولي بطور قطع اشتباهات او نسبت به نتايج مثبتي كه از نسخه او گرفته مي شود , بسيار كمتر است - منظور پزشكان آگاه و متفكر است - اما اگرانسان پيروي از پزشك را كـنـار بـگـذارد و هر موقع بيمار شد به ميل و اراده خود هردارويي را كه به فكرش رسيد بخورد , بدون شك كار فوق العاده خطرناكي مرتكب مي گردد و بسيار اتفاق مي افتد كه جان خود را در اين راه به خطر مي اندازد . نتيجه : پيروي افراد غير وارد از افراد مطلع , پيوسته آميخته به يك دليل اجمالي و منطقي است . ايـن نـيـز مـسلم است كه چنين پيروي و اقتباس , نشانه كمبود شخصيت انسان نيست بلكه دليل شخصيت اوست ; زيرا مي دانيم كه دايره علوم به اندازه اي وسيع است كه تنها دريك علم , دهها و گـاهـي صـدها رشته تخصص وجود دارد و اگر انسان عمر نوح و مغزبوعلي داشته باشد , هرگز نمي تواند در يك صدم اين علوم متخصص گردد . بنابر اين چاره اي جز اين نيست كه در غير رشته هاي تخصصي خود به ديگران مراجعه كند . مـثلا مهندس هنگامي كه بيمار مي شود , به دوست پزشك خود مراجعه مي كند و پزشك هنگامي كـه بـخـواهد خانه بسازد , از رفيق مهندس خود نقشه مي گيرد و هر دو هنگامي كه اتومبيلشان خراب مي شود , به مكانيك رجوع مي نمايند و در احكام اسلامي كه از آن آگاهي ندارند , به علما و دانشمندان مذهبي مراجعه مي كنند . تـنها چيزي كه در اينجا باقي مي ماند اين است كه مي گويند : چه مانعي دارد كه انسان در مسائل مورد نياز به دانشمندان مراجعه كند و دليل هر مساله را از آنهابپرسد . ولي اين سخن همانند آن است كه كسي بگويد : چه مانعي دارد كه هنگامي كه انسان بيمار مي شود , به پزشك مراجعه كند و نسخه اي كه مي گيرد , دلايل يك يك داروها وطرز استعمال آن را از او بخواهد , آيا چنين كاري امكان پذير است كه تمام پزشكان دلايل نسخه هاي خود را براي مردم شرح دهـنـد و آيـا بـه فـرض اين كه چنين كاري بكنند ,فردي كه از علم تشريح و فيزيولوژي و خواص داروها و عكس العمل هاي مختلف آن آگاه نيست , از توضيح طبيب مي تواند به خودي خود چيزي را درك كـنـد و شـخـصا تصميم بگيرد ؟كساني كه اين سخن را مي گويند هرگز از وسعت علوم اسلامي آگاه نيستند ; آنهانمي دانند كه براي فهم تمام جزئيات قرآن و دهها هزار حديث و بررسي احـوال رجـال مـخـتـلـفي كه در سلسله سند احاديث قرار دارند و شناخت احاديث صحيح از غير صحيح ودرست از نادرست و فهم ريزه كاريهاي آيات و سنت پيامبر , ساليان درازي وقت لازم است تا انسان در اين مسائل به سرحد تخصص برسد . گـاهي مي شود براي فهم يك حكم اسلامي مثلا مربوط به ازدواج و طلاق و حق حضانت وتربيت اطـفال و امثال آن , بايد چندين آيه از قرآن و دهها حديث را زير و رو كردو سپس حالات دهها نفر را كـه در سـلـسـلـه سـند حديث قرار دارند , از كتب رجال با دقت مورد مطالعه قرار داد و لغات مـتعددي را كه در اين احاديث است , با مراجعه به كتب متعدد لغت و موارد استعمال آن در موارد ادبيات عرب درك كرد . آيا به راستي همه مردم مي توانند در تمام موارد به مسائل اسلامي از تمام اين جزئيات آگاه شوند ؟ آيـا مـفـهوم اين سخن آن نيست كه همه مردم تمام كارهاي زندگي خود را رهاكرده و به صورت محصل علوم ديني درآيند ؟ تازه معلوم نيست همه افراد , استعدادرسيدن به سر حد اجتهاد و ذوق استنباط احكام شرعي را داشته باشند و چه بسا آنهااستعدادهاي ديگري داشته باشند . امـا ايـن كـه مي گويند مراجعه به مراجع تقليد موجب اختلاف و پراكندگي است , حرف عجيبي است . اولا : مـراجـع معروف تقليد در هر زمان غالبا يك نفر و يا چند نفرند , در حالي كه اگر همه مردم بخواهند در احكام اسلامي نظر بدهند , به تعداد نفرات مسلمانان ممكن است آراي گوناگون پيدا شود و اين از نظر اختلاف و پراكندگي فوق العاده اثرش بيشتر است . ثانيا : اختلافات دانشمندان در مسائل درجه سه و چهار است و در مسائل اصولي واساسي اختلافي نيست و به همين دليل ملاحظه مي كنيد افرادي كه از علماي مختلف پيروي مي كنند , همه با هم در صـف واحـد جـمـاعـت نـمـاز مي خوانند , بدون اين كه اختلاف فتاوادر مسائل جزئي مانع از هـماهنگي آنها در جماعت بشود , يا اين كه همگي به حج مي روندمراسم حج را در روزهاي معين انجام مي دهند , بدون اين كه اختلاف فتاوا مشكلي حتي براي افراد يك كاروان ايجاد كند . اينها همه نشان مي دهد كه اختلاف فتاوا در مسائلي كه به وحدت مسلمين لطمه نمي زند .

پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.